
ميشه ساده از تو گفت...
ميشه ساده از تو گفت و ساده از تمام لحظه گذشت،بعد از اين همه گذشتنم به لحظه هاي بي نظير با تو بودنم رسيد،من اگر بي تابم،من اگر ثانيه اي درخوابم خودخواه خودت مي داني،که نفسهاي من از بهر نگاه تو و مهرت گرم است،..
پس دگر هيچ نخواه از من تنها،من بي راه بجا مانده ز رويا،که دگر هيچ نمانده است زمن،نه سري،حوصله اي و نه حتي عشقي..!
عشق من با من من ساکن و بي روح نباش...
:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6